Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


جهنم من روانی

اعتماد کردی؟
خیانت دیدی؟
درد داشت؟
تنها شدی؟
این اشتباه رو دوبار تکرار نکن...
نگو این یکی با بقیه فرق داره...
اینم یکیه مثل بقیه...!

+نوشته شده در پنج شنبه 2 / 9 / 1391برچسب:,ساعت1:54 PMتوسط mehrnoush | |

بعضیا هستن اصن نمیشه دوسشون نداشت !

+نوشته شده در پنج شنبه 2 / 9 / 1391برچسب:,ساعت1:52 PMتوسط mehrnoush | |

انـجـام دادن هـر حماقتـی اسمـش پـایه بودن نیـــــست!
حـتی شـما دوســــــــــــــــــــــــــــــت عــزیــز!!!

+نوشته شده در پنج شنبه 2 / 9 / 1391برچسب:,ساعت1:52 PMتوسط mehrnoush | |

نر بودن جنسیت است و مرد بودن یک هویت

+نوشته شده در پنج شنبه 2 / 9 / 1391برچسب:,ساعت1:50 PMتوسط mehrnoush | |

بعضي اشک‌ها هستند، بي‌دليل، بي‌بهانه، يک‌دفعه‌اي، نصف‌ شبي ...
عجيب، آدم را آرام مي‌کنند ...
مي گويند اين اشک هاي بي بهانه سندشان به نام خـــــداست...

+نوشته شده در پنج شنبه 2 / 9 / 1391برچسب:,ساعت1:48 PMتوسط mehrnoush | |

ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺣﺮﻓﺖ ﺭﺍ ﻧﻔﻬﻤﻨﺪ،
ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺮﻓﺖ ﺭﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ،
ﺣﺎﻻ ﻣﯿﻔﻬﻤﻢ، ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﭼﻪ ﺯﺟﺮﯼ ﻣﯿﮑﺸﺪ
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺁﺩﻡ ﺣﺮﻓﺶ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻫﯿﭻ،
ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ....
::. ﺩﮐﺘﺮ ﻋﻠﯽ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ .::

+نوشته شده در پنج شنبه 2 / 9 / 1391برچسب:,ساعت1:46 PMتوسط mehrnoush | |

بیشتر رابطه ها با ی اتفاق ساده شکل میگیره بعد میره تو عمق وجودت و تا دخلتو درنیاره بیرون بیا نیس

+نوشته شده در پنج شنبه 2 / 9 / 1391برچسب:,ساعت1:45 PMتوسط mehrnoush | |

همیشه از آدمهایی که حرمت زندگی را نگه نمیداشتند و خودشان را میکشتند تعجب میکردم،
اما حالا میفهمم چه طور میشود که خودشان را میکشند. بعضی وقتها زندگی کردن غیر ممکن است!

+نوشته شده در پنج شنبه 2 / 9 / 1391برچسب:,ساعت1:44 PMتوسط mehrnoush | |

چی شد که سیگاری شدی ؟
یه شب بارون میومد… خیلی تنها بودم...!!!
چی شد که ترک کردی؟......
یه شب بارون میومد… دیگه تنها نبودم...!!!
چی شد الکلی شدی و سیگار رو دوباره شروع کردی؟
یه شب بارون میومد… دوباره تنها شدم...!!!
چی شد آوردنت اینجا، بستریت کردن؟
یه شب بارون میومد...خیلی تنها بودم...تو خیابون دیدمش…
اون تنـــــــها نبـــــــود.......!!!!!!!!!!

+نوشته شده در پنج شنبه 2 / 9 / 1391برچسب:,ساعت1:41 PMتوسط mehrnoush | |